زمانه بعثت
عید بزرگ مبعث را شادباش میگوییم
امیرمؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ زمانه بعثت را چنین وصف میکند:
أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ [إِعْوَارٍ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِیَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ. (نهجالبلاغة، خطبه 89)
او را زمانهای فرستاد که از آمدن پیامبران زمانی گذشته، امتها در سر شب، درازخفته بودند و بر فتنهها آهنگ استوار کرده. کارها از هم گسیخته، آتش جنگها زبانه کشیده، دنیا اندک فروغ و پیدا فریب شده بود. روزگاری که برگهایش زرد، دست امید از بار و برش بریده و آبش فرو رفته بود. گلدسته هدایت از میان رفته بود و نشانههای پستی آشکار. دنیا به مردمانش یورش برده و به خواهانش روی ترش کرده بود. بارَش اندوه و بلا، خوردنی اش مردار، لباس زیرنش ترس بود و جامه روینش شمشیر.